• وبلاگ : آن سوي خيال
  • يادداشت : گيج بودم...حيران و نگران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اون قسمت رقص تو و آزي
    تو مجتمع ستاره+دندون
    اون تيکه اي که سيني چاي برگش روم:|
    نبودي ببني چه خنده اي بودخودم خندم گرفده بودمث اينا که سوسک گير کرده تو يقشوناين جوري ميپريدم بالا پايين:|
    بعد به جا اينکه بيان منو نجات بدن نگا ميکنن:|ديگه آزي اومد گرفدم وگرنه ترکيده بودم:)))
    پاسخ

    آخر خنده اي به خدا:)