زيبا!
هواي حوصله ابريست
چشمي از عشق ببخشايم
تا رود آفتاب بشويد دلتنگي مرا...
اگر سرت را روي سينه ام بگذاري
هيچ صدايي نخواهي شنيد...
قلب من
طاقت اين همه خوشبختي را ندارد...
"ميلاد تهراني"
هيچ خوابي آنقدر عميق نيست که من صدايت را در آن نشنوم
حالا دوباره شبهاي سفيد متعلق به من هستند
بي خوابي
بي خوابي شجاعانه اي تا سپيده دم ...
دلم تنگ استدلم ميسوزداز باغي کهميسوزدنه بيدارينه ديدارينه دستي از سر ياريمرا اينگونه ميخواهندعجب آشفته بازاري ...
*اردلان سرفراز*